قسمت پنجم زندگی نامه(رکورد زنی تماشاگران در کنسرت کاخ سعدآباد)
رضا در خانه نشسته و به آهنگی خوب برای ترانه جدیدی فکر میکند که به تازگی سروده. رضا برای آلبومهایش محتاج هیچکس نیست. خودش میتواند شعر بگوید و آهنگ بسازد. تلفن را جواب میدهد. این روزها تلفن های عجیبی به رضا میشود.
از خواننده ی معروف لس انجلسی گرفته که بخاطر دلجویی از رضا که کارش را خوانده و پیشنهاد میکند تا هزینه ی تمام البوم جدید رضا را بدهد تا درباره قراردادهای جدید که منوط به تغییر سبک است.
رضا نمیپذیرد. او با سبک جدیدش، ترانههای ساده و لباس مشکی پرطرفدارش آنقدر معروف شده که خیلیها دوست داشته باشند با او کار کنند. رضا موسیقی را خوب میشناسد و فقط بهترینها را میپذیرد. رضا بیحاشیه است و اهل دودوتاچهارتا نیست.
فکر میکند باید با جایی مصاحبه کند و این شایعه عجیب و غریب درباره مشکیپوشیاش که نمیداند از کجا آمده را تکذیب کند. هر وقت به آن فکر میکند عصبی میشود. شایعه شده او با همسرش در جاده تصادف کرده. خودش فلج شده و همسرش را از دست داده و از آن به بعد مشکی میپوشد.
رضا فکر میکند باید بگوید که مشکی برای او عزا نیست. فقط یک پرچم است. نمادی که او را متمایز میکند.نمادی برای یکرنگی او و طرفدارانش. در همین حال و هوا ناگهان تلفن رضا زنگ می خورد…..
حوصله جواب دادن ندارد ولی بخاطر تماس های مکرر به ناچار جواب می دهد.
حرفهای که از پشت تلفن به او میزنند چهره ی اورا به شدت متعجب میکند!!
یکی از نمایندگان وزرات ارشاد است که به رضا پیشنهادی عجییب می دهد.او از رضا می خواهد ۳شب در کاخ سعداباد کنسرت بگذارد.
این پیشنهاد برای رضا یک فرصت طلاییست تعجب رضا از انجاست که در این روزهای خفقان موسیقی و موسیقی کشی که شاید در ماه ۲ کنسرت پاپ هم برگزار نشود چگونه به او که تازه به تهران امده این پیشنهاد شده است!
یاد اتفاق چند ماهه پیشش می افتد. وقتی که با دوست صمیمی اش علی انصاریان از جلوی کاخ سعد اباد رد می شدند رضا نگاهی به کاخ می کند و می گوید: علی یعنی میشه من یه روزی اینجا کنسرت بزارم.
و علی انصاریان در جوابش می گوید : اره چرا نشه. اگه توکل کنی و تلاش کنی حتما میشه…..
رضا باز هم در خلوت خود فرو می رود و با خدای مهربانش که همیشه همراه و همپای او بوده سخن می گوید و اشک می ریزد کنسرت سعداباد با حضور بیش از ۱۵ هزار نفر برگزار شد که برای خود رکورد جالبی بود.
نویسنده : سید سعید احمد میری
1 thought on “قسمت پنجم زندگی نامه(رکورد زنی تماشاگران در کنسرت کاخ سعدآباد)”
سلطان همیشه برقرار باشی. . .