حرف های دل رضاصادقی با دخترش تیارا…
دخترکم ؛ توقع چیز خوبى نیست بابایى اما بعضى ها دارن و فقط باید تحمل کنى ، دخترکم امسال حتما سال خوبیه حتما چون هنوز تو میخندى و من و ما کنارت …. بعضى ها سعى میکنن دلت و نشونه بگیرن بابایى اما تو بخند چون سپر نگاه حسود ، رضایت تو از خودته … بلند بخند بابایى ، زیبا باش و ازاد و متفکر و باور نکن وقتى میکن صداى کلاغ شومه … دختر خوبم دلتنگى یعنى حواست به کسایى هست که ارزش دلتنگى دارن … تو گل بکار حتى اگه پشت سرت کسى با چکمه لهش کنه .. موهات و شونه که میکنى یادت باشه خدا لبخند میزنه ، بابایى ماهى تنگ حق زندگى داره ، اما داشتن یا نداشتنش تصمیم تو و قلبته .. دخترکم بعضى ها جهانشون کوچیکه و تو هر کارى براشون بکنى دیده نمیشه و تا وقتى براشون خوبى که حالشون و خوب میکنى ، رهاشون کن و جهان سبزت و بزرگتر کن این ادمها حتى اگه من یا مادر مهربونت یا هر نزدیک و دورى باشه … عزیز بابا حیونارو دوست داشته باش و حرفى و که نمیتونن بزنن از تو چشاشون بخون ، درختا ، خیابونا …… بابایى پیرا رو ستایش کن چون کتاب زنده زندگین ، قیمتى و با ارزش …
مادر رو همیشه نگاه کن چون دریاست مادر و مادرها همه گوشه قلب خدا هستن …. ماهکم خدا ، خداى ادماى بد هم هست و همه رو دوست داره ، اگه ادم بدى دیدى با چشاى خدا نگاش کن بابایى …. خواستم قبل عید با دختراى کوچولوم و تیارام حرف بزنم و بهشون بگم .. خدا لبخندتون و در ارامش نگه داره … میدونم سخته اما زندگى بهتره از زنده بودن ………….. بابا رضا ٢٩/١١/٩۴ کالیفورنیا
دیدگاهتان را بنویسید